یک دم آسودگی

بیاییم برای یک لحظه هم شده ناخوشی های دنیا رو رها کنیم

یک دم آسودگی

بیاییم برای یک لحظه هم شده ناخوشی های دنیا رو رها کنیم

یک دم آسودگی

ما به روی دوستان از بوستان آسوده ایم
گر بهار آید گر باد خزان آسوده ایم
سعدی

آخرین نظرات

نوستالژی های کودکی : کتاب من و بابام 2

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۸ ب.ظ

این جلد دوم این کتابه قبلا زمان بچگی ما این کتاب سیاه و سفید بود ولی الان چاپ جدیدش رنگیه شما کدوم رو ترجیح میدید؟

 یا

  کتابناک : "قصه های من و بابام در حقیقت نوعی کمیک استریپ است که برای همه سنین نقاشی شده . این داستان اثر هنرمند و نقاش آلمانی اریش ازر می باشد.
در همین جا اضافه کنم که این داستان در حقیقت نوعی RAW می باشد ( RAW به داستان تصویری می گن که نوشته نداشته باشه ) و نسخه اصلی آن به این شکل است . اما آقای ایرج جهانشاهی برای همه ی داستان های تصویری متنی را نوشتند ، که به طنز داستان و قابل درک بودن داستان کمک کرد. در حقیقت این داستان را از حالت RAW به مانگا تبدیل کردند.

 

کتاب مشهور قصه های «من و بابام» یگانه اثر «اریش ازر» کاریکاتوریست آلمانی را یک ایرانی نوشته است. ورود این کتاب به ایران و انتشار آن در کشور ما داستان مفصلی دارد که نقل آن نگاه خوانندگان را به این کتاب پرفروش تغییر خواهد داد.
همسر مترجم «قصه های من و بابام» در سفر پیش از انقلاب خود به کشور آلمان نظرش به کتاب مصوری جلب می شود که شخصیت محوری و همیشگی نقاشی های خنده دار آن یک پدر سبیل کلفت کچل و یک پسر بچه لاغر اندام تخس است.
او نسخه ای از این کتاب تهیه می کند و با خودش به ایران می آورد اما نمی داند که نصویر گر این کتاب، «اریش ازر» معروف است که سال ها پیش به خاطر کاریکاتور های سیاسی اش به زندان فاشیست بزرگ قرن افتاد و بعد از چهار سال، پیش از آن که دست های آلوده افسران اس . اس گلویش را بفشارند، خودش را کشت.
کتابی که این خانم همراه خود آورده بود تنها شامل نقاشی های سیاه و سفید این پدر و پسر در لحظات و مکان های مختلف بود و هیچ کدام شرحی نداشت.
وقتی نگاه ایرج جهانشاهی به کتابی که همسرش از آلمان سوغات آورده بود افتاد، به فکر می افتد که بر تصاویر آن شرحی بنویسد.
جهانشاهی سرانجام در ابتدای جنگ ایران با عراق دست به کار نوشتن شرح تصاویر این کتاب می شود و حاصل کار خود را در کتابی 3 جلدی با نام های «بابای خوب من»، «شوخی ها و مهربانی ها» و «لبخند ماه» به انتشارات «فاطمی» می سپارد.
«فاطمی» در سال 1361 کتاب را با نام «قصه های من و بابام» زیر چاپ می برد و این گونه می شود که بچه های ایران برای اولین بار کتابی را می بینند که روی جلدش همان پسر بچه لاغر لای حلقه های دود پیپ پدر سبیلویش نشسته و برای خودش کتاب می خواند.
آنچه ایرج جهانشاهی به اسم مترجم بر این کتاب جهانی افزوده تنها به ترجمه مختصر زندگینامه ای از ازر محدود بوده و کسی نمی دانسته که داستان های «قصه های من و بابام» را خود او نوشته است نه اریش ازر! "

 در ادامه چند تا از کاریکاتور ها

...............................................................................................

...........................................................................................................................

.............................................................................................................................

.............................................................................................................................

 

 

  • دختر پاییزی

اِریش اُزِر

دیدگاه شما (۲)

سلام

آخی چقدر بانمکن

خیلی دلم میخواد واسه خواهرزادم بخرمشون😊حتماً چشماش برق میزنه

منم از اون سیاه سفیده بیشتر خوشم اومد.البته نمیدونم بچه ها کدوم رو بیشتر میپسندن🤔 

پاسخ:
سلام :) آره منم سیاه و سفیدشو بیشتر دوست دارم شاید یه علتش این باشه که باهاش خاطره دارم... ولی فکر می کنم بچه ها با کتاب رنگی بهتر ارتباط برقرار می کنند احتمالانم به خاطر همین چاپ جدیدش رنگی شده ....آره کتاب قشنگیه فکر کنم خواهرزاده ت خوشش بیاد ;)  ... فقط یه جاهایش هست که پدره پسره رو تنبیه می کنه، می تونی اونا رو سانسور کنی :)))

  • فرناز فرزان
  • کتاب به زبان آلمانیه Vater und Sohn در دوره کارشناسی درس انشاء ما بود یعنی داستان به صورت نوشتاری نبود فقط تصاویر بود و واژگان و ما می بایست از روش به زبان آلمانی انشاء می نوشتیم. حتما می دونی که نویسنده برای پسرش این تصاویر رو کشید و در زمان هیتلر به اتهام همکاری با دشمن و خیانت به کشور به اعدام محکوم شد و در زندان قبل از اجرای حکم خودشو کشت :(

    پاسخ:
    چقدر جالب ...خیلی باید سخت باشه...آره زندگی نامه شو تو اینترنت خوندم سرنوشتش خیلی دردناک بوده :( ...این کتاب بچگیام داشتم خیلی دوستش داشتم همیشه حس خوب بهم میداد :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">