"پرتره"
قبول دارید که بعضی از نقاشی ها باهامون حرف می زنن؟ بعضی از نقاش ها چنان هنرمندانه اشیا، طبیعت و انسان ها رو به تصویر می کشند که به نظر میاد واقعی اند!...خب کتابی که می خوام امروز معرفی کنم در رابطه با نقاش و نقاشیه... یه داستان به شدت جذاب، خلاقانه و میخکوب کننده !!!
این داستان رو نیکلای گوگول همون نویسنده "داستان کوتاه شنل"در سال 1835 نوشته. ولی سبک داستان نویسی و پرداخت اون بیشتر شبیه به داستان های مدرنه!
داستان: درباره نقاش با استعدادیه که یک پرتره، از یک بازار کوچک محلی نظرش رو جلب می کنه و اون رو می خره. اما تصویر فرد موجود در تابلو حالت عجیبی داره ( مخصوصاً چشمانش که انگار خیره به آدم نگاه می کنند) و این موضوع باعث شروع ماجراهایی برای نقاش میشه....
چیزی که برام عجیب بود: نمی دونم چرا فرد توصیف شده در تابلو من رو به شدت یاد شخصیت تاریخی "X" می انداخت.👇 این شخصیت در زمان نوشتن این داستان هنوز به دنیا نیومده بود. شما X رو می شناسید؟
پرتره ای از آقای "X" وزیر دربار، راهب و به باور برخی جادوگر!
فیلم: راستش وقتی این کتاب رو خوندم فکر کردم با توجه به موضوع نابش حتما فیلم های زیادی ازش ساخته شده... ولی برخلاف تصورم تنها چیزی که پیدا کردم یک فیلم خیلی قدیمی (1915) بود که ظاهراً 45 دقیقه بوده ولی فقط 8 دقیقه ازش باقی مونده 👇
وای...فیلمه یجورایی ترسناک بودo-o